اختصاصی آبیته- مهدی عالیشاه- یک روز پس از قهرمانی استقلال در لیگ برتر در روزنامه منتسب به «پرسپولیس» و از طرف فردی که خود در این باشگاه مسئولیت داشت، مطالب کذبی بیان شد که نه تنها هیچ پایه و اساسی برای آن در نظر گرفته نشده بود، بلکه انبوهی از تهمت ها و افتراها را نیز می شد در آن یافت. افتراهایی که نه تنها شخصیت باشگاهی بلکه شخصیت ملی فوتبال ایرانی را به سخره گرفت و یک داور ملعبه ای شد برای رسیدن برخی به اهدافشان! نمی دانیم پذیرش واقعیت تا به این حد دشوار است که آقایان برای عدم پذیرش آن به هر در و دیواری می زنند؟! اما به قول معروف «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید». بسیاری از حوادثی که در فوتبال ما رخ می دهند، بدون آن که ابعاد آن در نظر گرفته شود خیلی زود از یادها می روند. پرسش اینجاست که ما برای ارتقای سطح فوتبالمان چه کار کرده ایم؟ یکی از مشکلات ورزش ما عدم توجه به برنامه های بلندمدت و اصرار بر برنامه های کوتاه مدتی است که همین برنامه ها نیز با اشکالات فراوانی روبروست. در این میان برخی هستند که می خواهند اصولی کار کنند. جلسات متعددی می گذارند و راه کارها را یکی پس از دیگری مرور می کنند. برآیند این جلسات ترسیم برنامه بلندمدتی است که از نظر اعضا بهترین بازدهی را با توجه به امکانات باشگاهی در خود گنجانده است. بر طبق این برنامه، باشگاه اقدام به جذب سرمربی می کند و سرمربی، برنامه را مرور کرده و با ارائه نظراتِ او، تغییرات لازم در برنامه اعمال می شود. باشگاه راه آهن نیز دقیقاً همین پروسه را طی کرد. قبل از پایان لیگ سرمربی خود را با توجه به برنامه مربوطه به پای میز مذاکره کشاند و با موافقت علی دایی، قرارداد او با باشگاه راه آهن منعقد شد. دایی برحسب تفکرات خود باید لیست خرید بازیکن می داد و باشگاه با بازیکنان مورد نظر وارد مذاکره می شد. اما هستند افرادی که به خاطر منافع شخصی حاضرند بسیاری از زیرساخت های برنامه ریزی شده را نابود کنند و یکی از این افراد، رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس است. فارغ از این که کارنامه دایی درخشان یا افتضاح بود، مدیران راه آهن بر روی عملکرد این مربی حساب باز کرده و بسیاری از افراد ایده آل را به خاطر دایی کنار گذاشته بودند. اما در حالی که حتی قرارداد همکاری دایی با راه آهنی ها منعقد شده بود، رویانیان این رشته ی ارتباط را پاره کرد و یک بار دیگر نشان داد که به ضرب زور و پول و دیگر ابزار هم شده به آن چه که می خواهد باید دست پیدا کند. بدعت جدیدی که رویانیان آن را آغاز کرده را باید «مربی قاپی» نام نهاد. هر چند این مدیرعامل با لحنی مظلومانه و با مطرح کردن منافع ملی و مردمی، اذهان عمومی را به سمتی کشاند که حقانیت را به او می داد، اما بسیاری از اهالی ورزش و کارشناسان می دانند که با شروع این عمل از سوی رویانیان دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و آن اندک رنسانس و کورسویی را که در فوتبال می دیدیم دیگر شاهد آن هم نخواهیم بود. جالب است که این مدیرعامل حتی در مقابل خواسته های راه آهنی ها نیز ایستادگی کرد و قضیه را چنان نشان داد که گویی دایی از ماه ها پیش با پرسپولیس قرارداد امضا کرده و کم مانده بود راه آهنی ها به پرسپولیس بدهکار شوند. باشگاه راه آهن هم در آن لحظه چیز زیادی طلب نکرده بود. دیگر هر فردی که بویی از فوتبال برده باشد می داند که تفکر هر مربی برای جذب بازیکن با دیگر مربیان تفاوت دارد و با رفتن دایی از راه آهن و روی کار آمدنِ فرد جدید، لیست جدیدی در اختیار باشگاه قرار می گیرد که بازیکنان آن لیست از هفته ها قبل باب مذاکره را با باشگاه های دیگر باز کرده اند و کار راه آهن برای جذب آن ها بسیار سخت می شد. این تازه یکی از مشکلاتی بود که می توانست گریبانگیر راه آهن شود. پس از دستمزدهای میلیاردی که منبع آن ها مشخص نیست، این بار رویانیان زیربنای فوتبال را نشانه رفت تا نشان دهد در تخریب اصول فوتبالی مهارت خاصی دارد. پس از جیب پر پول این مدیرعامل، فکر یک سویه و متکبرانه او نیز سوهان روح این فوتبال شده است و معلوم نیست قربانیِ بعدی رویانیان در فوتبال چه کسی خواهد بود. در سوی دیگر میدان، استقلال و مدیریتش همواره شفاف سازی را در دستور کار قرار دادند و در همین سال های اخیر از صمد مرفاوی گرفته تا پرویز مظلومی و امیر قلعه نویی همه و همه به شفاف ترین وجه ممکن، مسند مربیگری این باشگاه را بر عهده گرفته اند و برآیند این شفاف سازی نتیجه ای است که بدست آمده و استقلال در طول این سال ها همواره مدعی بوده و هست. بد نیست آقایان هنگامی که بحث ملی را مطرح می کنند نگاهی به آینده این فوتبال نیز داشته باشند و برای رسیدن به اهدافشان حقوق دیگران را زیر پای خود لگدمال نکنند. بله! این ها واقعیت های این فوتبال هستند و برای جستجوی واقعیت ها لازم نیست به خیالات و اوهامی مانند آن چه که در روزنامه منتسب به پرسپولیس آمد روی آوریم. درک واقعیت ها نیزمند چشمی بینا و گوشی شنواست…
نظرات شما عزیزان: